تو اتوبان داشتم لايي ميکشيدم،يه زانتيا اومد گفت داري لايي بازي ميکني؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربي ميرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل! - ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان
حسینی بای دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟پسره میگه با یاد خدا.....پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه
توی فروشگاه خورده به یکی از قفسهها، قفسه با هرچی که توش بوده ریخته رو زمین
هول کرده میگه: وای ... حالا باید جمع کنیم همه اینا رو؟
پَ نه پَ صب کن متصدیان فروشگاه میان Ctrl + Z میزنن، همه چی خودش به حالت اولیه برمیگرده!
جارو دستم بود داشتم ميرفتم اتاقمو جارو بزنم...عمه ام ديد گفت داري ميري جارو بزني؟! پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم بچه ها بيان قسمت ده هري پاتر رو بسازيم !
زير کتري رو روشن کردم قوري رو گذاشتم روش ، مامانم ميگه ميخواي چايي بخوري ؟ گفتم پَ نَ پَ غولش فحش داده ميخوام بخار پزش کنم !
یکی زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمرگرفتم یادم نیست !!!
پسره اومده خواستگاريم … ميگم من الان مي خوام درس بخونم … ميگه يعني چند سال ديگه مي خواي ازدواج کني؟ پـَـــ نــه پـَـــ يه ?? دقيقه صبر کني اين صفحه رو بخونم درسم تموم ميشه …